دورهمی خلاقانه در کلاس درس/ وقتی «دانش مدعی» حال دانشآموزان را خوب کرد
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۱۲۸۷۵
خبرگزاری فارس مازندران ـ زهرا طاهری پرکوهی|این روزها میز و نیمکتهای مدرسه، پس از خواب تابستانه، بیدار شده و در شلوغی با هم شاگردیهای خود دیدار کرده و سکوت حیاط مدرسه در سروصدای دانشآموزان با نشاط شکسته شد.
وقتی که کلاسها مجازی بود بچهها معلم خود را تنها در قاب فلزی تلفن همراه میدیدند ولی اکنون که کلاسهای درس حضوری شده، از شادی دیدن چهره و شنیدن صدای معلمی که خاطرات از جنس عشق و ایثار از درس و مدرسه برایشان دارند، در پوست خود نمیگنجند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خوشحالی و شادی معلمان و دانشآموزان بعد از دلتنگیهای کرونایی که حرفها و احساساتشان را پشت استیکرها پنهان کرده بودند قابل وصف نیست و اگر در و دیوار مدارس زبان میگشودند، این روزها از حال خوب مدارس میگفتند.
تلاش خستگیناپذیر این مهربانان حتی در روزهای کرونایی که تصور بر این بود آموزش تعطیل شود، حس و حال زیبایی ایجاد کرد و ثابت کرد آموزش تعطیلشدنی نیست.
باید بگوییم معلمی شغل نیست بلکه عشق است این حرف ما نیست بلکه روایت مهربانانی است گوهر وجودی خود را با عشق نثار دانشآموزان میکنند تا حس خوب یادگیری و آگاهی را به دانشآموزان عرضه کنند.
در این گزارش به سراغ معلم جوانی رفتیم با خلاقیتش شادی را به کلاس درسش آورد؛ معلمی که به خوبی توانست نقش و اثرگذاریاش را بر روح و جان دانشآموزان اثبات کند و کلاس درسش روح یادگیری را آن چنان که باید زنده کرد؛ در واقع آقا معلم با خلاقیت و تلاش، جذابیت را چاشنی کلاس درسش کرد.
*معلم جوان خلاق
محمدمهدی سلحشور آموزگار جوان مازندرانی و فارغالتحصیل دانشگاه فرهنگیان متولد سال ۷۴ است که با هزار امید و آرزو و با دنیایی پر از محبت و مهربانی از سال ۹۶ وارد شغل معلمی شد.
نخستین سال فعالیتش در مدرسه روستایی اوجیآباد آمل بود که بعد از دو سال فعالیت سه سال در مدرسه شاهد تدریس کرد.
اولین کار متفاوت این آقا معلم جوان در مدرسه روستایی بود که در این باره در گفتوگو با فارس میگوید: دوست داشتم مثل همه معلمان کلاش شاد و جذابی داشته باشیم و همواره در این زمینه دغدغه داشتم.
براساس مطالعاتی که انجام دادم یک روز با لباس عربی وارد کلاس شدم آن روز برای بچه ها جالب بود البته شاید همان زمان متوجه نمیشدم ولی الان وقتی به آن روز فکر میکنم میبینم علاوه بر لذت یادگیری چقدر حالشان خوب بود.
*جذابیت چاشنی کلاس درس آقا معلم
این معلم بیان میکند: از آن روز به بعد یاد گرفتم که جذابیت و خلاقیت در تدریس را وارد کارم کنم چرا که تا قبل از آن ماجرا شرایط خیلی عادی سپری میشد.
بعد از آن ماجرا رفته رفته در رفتار بچهها نیز تغییرات را به عینه حس میکردم و دیدم بچهها لباسهای متفاوت میپوشیدند و وارد کلاس درس میشدند.
سلحشور اضافه میکند: این ماجرا موجب شد بچهها خودشان گام بردارند، اینکه میتوانند لباس محلی اقوام مختلف را بپوشند و این گام موثرتر بود.
*کار نشُدنی، با عشق شدنی شد
پس از آن به فکر نمایش عروسکی افتادم که کار خاصی بود با وجود اینکه همه به من گفتند این کار شدنی نیست و چنین اتفاق نمیافتد ولی ریسکش را به جان خریدم.
وی اظهار میکند: اعتقادم بر این بود بچهها اگر ببینند کار قوی و برنامهریزی شده هست و شخصیتپردازی درست باشد با این کار انس میگیرند اما برای اطمینان بیشتر برای اینکه کارم قویتر شود بیشتر روی شخصیتپردازیاش وقت گذاشتم.
شخصیت عروسک و همه موارد با وجود اینکه آماده بودم با این وجود چند ماه وقتم را روی بررسی ابعاد بیشتر این اقدام گذاشتم.
این آقا معلم جوان میگوید: ۲۵ فروردین اولین تجربه حضور «دانش مدعی» شخصیت عروسکی که طراحی کرده بودم، در کلاس درس بود اولین اجرا و بازخورد بچهها برای من خیلی مهم بود.
*ماجرای حضور «دانش مدعی» در کلاس درس
بزرگترین اتفاق افتاد و فهمیدم بچهها «دانش مدعی» را دوست دارند و با توجه به این علاقهمندی این مسیر را ادامه دادم، با توجه به اینکه ۲۵ فروردین «دانش مدعی» وارد کلاس درس شد، سال تحصیلی زود تمام شد ولی برای سه ماه تابستان با تمرین و برنامهریزی بیشتر با قدرت بیشتری وارد کلاس شدم.
شاید این سوال باشد که آیا در بحث اجرای نمایش تبحر داشتم باید بگویم من تاکنون نمایش کار نکردم بلکه معلمی هستم برای بچهها کار کردم و همه انرژی و هدفم برای بچهها است.
وی تصریح میکند: چند ماهی از حضور «دانش مدعی» در کلاس درس میگذشت که به کرونا خوردیم و شرایط تدریس در فضای مجازی و بهصورت آنلاین بود که طی این مدت تلاشم کار ضبط فیلم با«دانش مدعی» شد.
*«دانش مدعی» حال دانشآموزان را خوب کرد
موضوع جالب این بود، زنگهایی که «دانش مدعی» بود بچهها خیلی ذوق داشتند و خودشان حالشان خوب بود.
این معلم خلاق خاطرنشان میکند: معتقدم هر چه کار را جدی و حرفهای در نظر بگیریم بچهها مطمئنا میپذیرند و در عمق جانشان نفوذ میکند.
*دانش؛ عروسک کلاس ششمیها
البته باید بگویم «دانش مدعی» با عروسکهای دیگر تفاوتها و وجه تمایزی داشت و آن اینکه برای کلاس ششمیها اجرا شد و همین یکی از تفاوتهایش بود، موضوع جالب و مهم دیگر اینکه علاوه بر جدی گرفتن این مهم زبان دل بچهها بود همکلاس بچهها بود و اگر میخواست صحبت کند از طرف بچهها بود.
حضور موفق «دانش مدعی» در کلاس درس و از آن مهمتر علاقه بچهها موجب شد بعد از آن به سراغ دورههای نمایشنامهنویسی بروم.
وی اظهار میکند: عروسکگردانی در کلاس درس ایده جدیدی نیست ولی دانش بهدلیل تفاوتهایش دیده شد که یکی دیگر از تفاوتهایش این بود که«دانش مدعی» کاملا آموزشی بود و از مباحث درسی میگفت.
هدفم به همین جا ختم نمیشود بلکه تمام تلاشم برای کل کشور است تا همه دانشآموزان از عدالت در آموزش برخوردار شوند، البته منظورم این نیست همه از دیدن فیلم من استفاده کنند بلکه دوست دارم همه معلمها از این روش استفاده کنند تا جریان خلاقانه در کشور رقم بخورد.
سلحشور یادآور میشود: در کنار تدریس سرگروه آموزشی هستم و کار اصلی من آموزش به معلمان است تا در روش تدریس از طرحها و برنامهها کمک بگیرند تا یادگیری برای دانشآموزان همراه با خلاقیت باشد.
*خاطره یک زنگ تفریح با دانش
یکی از خاطراتی که از دانش در ذهنم ماندگار شد این بود همیشه سعی میکردم وقتی «دانش مدعی» را وارد کلاس میکنم و یا از کلاس خارج میکنم مقابل چشمان دانشآموزان نباشد، یکبار اتفاقی به زنگ تفریح خوردم موقع رفتن به دفتر یک لحظه متوجه شدم همه دانشآموزام دورم جمع شدند و دلشان می خواست با «دانش مدعی» ارتباط برقرار کنند این شلوغی تا حدی بود آن زنگ تفریح ماندم تا دانش با بچهها ارتباط برقرار کند.
وی خاطرنشان میکند: هرجا جوانگرایی شد اتفاقات خوبی رقم خورد ولی وقتی جایی اعتماد نشد مسائل بر وفق مراد نشد پس بیاییم به جوانان اعتماد کنیم مطمئنا کار خوبی از آب درمیآید البته از این نکته هم نباید بگذرم که هدایت مسیر توسط افراد باتجربه نیاز است.
*دانش درس نمیداد، انگیزه میداد
البته باید بگویم «دانش مدعی» هیچوقت درس نمیداد هدف از حضور دانش در کلاس درس یا برای ایجاد انگیزه و یا برای تثبیت یادگیری بود و یا در طول هفته یکبار برای نمایش در کلاس حضور پیدا میکرد.
* دانش؛ عروسکی که به دل نشست
این آقا معلم جوان میگوید: دانش اولی عروسکی نبود که وارد کلاس درس شد اینکه عروسک وارد کلاس شود، خیلی بود ولی اینکه متفاوت شود و به دل بچهها بنشیند، وجه تمایزش بود.
*تلاشهای وصفناپذیر معلمان
قاسم مهدوی معاون آموزش ابتدایی اداره کل آموزش و پرورش استان مازندران در اینباره در گفتوگو با فارس، اظهار میکند: معلمان همواره در شرایط خاص کشور هوشمندانه عمل کرده و میکنند و خودشان را به گونهای تطبیق میدهند که وظایف خود را به درستی انجام دهند.
از دفاع مقدس گرفته تا شرایط خاص و موقعیتهایی کشور تلاش معلمان وصفناپذیر بوده و همواره حضور موثری داشتند.
معاون آموزش ابتدایی اداره کل آموزش و پرورش مازندران بیان میکند؛ در شرایط خاص و موقعیتهایی که کشور نیاز داشته معلمان همواره حضور موثری داشتند ازجمله شرایط کرونایی که همه بخشها بهویژه آموزش تحت تاثیر قرار گرفت.
*تلاشی از جنس عشق که آموزش را تعطیل نکرد
معلمان در شرایط کرونایی با هوشمندی درک کردند اگرچه آموزش درچنین وضعیتی پیچیدگی و ابهامات خاصی داشته اما با درک موقعیت جدید آموزش را با شرایط کرونا تطبیق دادند و با طراحی و تولید محتواهای آموزشی و استفاده از شبکه ملی شاد ارتباط معلم و دانشآموز قطع نشد.
مهدوی خاطرنشان میکند: موضوع مهم این بود حتی در شرایط قرمز کرونایی معلمان فعالیت داشتند و کلاسهای درس دایر بود.
باوجود اینکه پای همین کلاسها خیلی از معلمها جان خود را از دست دادند ولی موضوع مهم آموزش دانشآموزان بود که با تلاش معلمان در آن وقفهای ایجاد نشد.
وی با اشاره به نقشآفرینی خانوادهها، اضافه میکند: البته اگر همراهی خانوادهها نبود انصافا با مشکلات جدی روبرو میشدیم که در این زمینه نقش خانوادهها بسیار مهم بوده است.
انتهای پیام/۸۶۰۳۴/ج
منبع: فارس
کلیدواژه: معلم مازندرانی خلاقیت کلاس درس تعلیم و تربیت روزهای کرونایی دانش آموزان کلاس درس وارد کلاس معلم جوان دانش مدعی آقا معلم تفاوت ها کلاس ها بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۱۲۸۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معلم خلاق، دانشآموز هنر آفرین
اینجا اتاق یک مؤسسه هنری یا فروشگاه تولیدات هنرهای تجسمی نیست. اینجا کلاسی است در یک مدرسه متوسطه دوره اول؛ کلاسی که به همت معلم دوراندیش و دانشآموزان هنردوستش تبدیل به یک کارگاه تولید هنرهای سنتی شده است. حالا پسران مدرسه امامرضا(ع) در خیابان خواجهربیع به کمک محسن پاکمنش که معلمی هنردوست و هنرآموز است، عبارت «از هر انگشتش یک هنر میریزد» را معنی کردهاند.
یک مدرسه معمولی با کادر غیرمعمولی
از زیر تابلو اسم مدرسه که نام امام رضا(ع) بر آن نقش بسته، وارد حیاط شده و بعد به سمت کارگاه بچهها میرویم. در مسیر همه چیز معمولی است؛ انگار اینجا هم یک مدرسه متوسطه مثل سایر مدرسههاست. اما وارد کارگاه که میشویم، تازه ماجرا شروع میشود و متوجه میشویم با یک مدرسه با کادر غیرمعمولی طرف هستیم. کادری که به رسالت مدارس امام رضا(ع) توجه کرده و پرورش را مقدم بر آموزش قرار دادهاند تا بچهها زیر سایه امام رضا(ع) شاد، باانگیزه و توانمند بار بیایند و به سمت خودکفایی قدم بردارند. این را میتوان از نگاههای روشن بچهها به صورت معلمشان فهمید که به مهر در کنار او میایستند و با اشتیاق تمام به دستانش نگاه میکنند تا بیاموزند. معلمی که بناست آنچه در سالها آموخته را حالا با همه وجود در اختیار دانشآموزانش قرار دهد.
دانشآموزان خوشبختی که هنرها میآموزند
آقامعلم، کلاس هنر را از آنچه در ذهن ما میگذرد، فراتر برده است. در این مدرسه وقتی زنگ هنر میخورد، دانشآموزان فقط دنبال قلم خوشنویسی و جعبه مدادرنگی نیستند، از کیسه گچ گرفته تا تکههای چرم به دست میگیرند و راهی کارگاه میشوند. آنها در زنگ هنر آزادند! آزاد برای اینکه یک اثر هنری خلق کنند. این اثر هنری میتواند یک صفحه نقاشی باشد یا یک کیف چرمی دستدوز، شاید هم یک ظرف سفالی.
محسن پاکمنش دو روز در هفته در این مدرسه حاضر است. او معلم هنر است و هرچه از نوجوانی تاکنون در حوزه تولیدات صنایع دستی یاد گرفته، ریخته روی میز کار. به دانشآموزی چرمدوزی میآموزد و به دانشآموز دیگری طراحی گرافیک. دانشآموزان مدرسه امام رضا(ع) خواجهربیع خیلی خوشبختاند که در این سن، آموزشهای عملی دانشگاه را با معلم هنردوست خود میآموزند.
اولویت برایم تدریس است
آقای پاکمنش از 18سالگی انواع و اقسام هنرها را آموزش دیده و حالا هر چه در این 30سال آموخته را در کلاس هنر با دانشآموزانش به اشتراک میگذارد. دیپلم هنرهای سنتی دارد، فوقدیپلم نقاشی گرفته و در ادامه از طریق دانشگاه فرهیختگان وارد دنیای جذاب معلمی شده و لیسانس هنرهای تجسمی را زیربغل زده است. او همه دوره تحصیل را به هنر گذرانده و همین موضوع، عرق به هنر را در وجودش پرورانده است. همان چیزی که دوست دارد در صورت بروز استعداد در دانشآموزانش هم پرورش یابد.
عشق به هنرهای سنتی اصیل ایرانی سبب شده محسن پاکمنش از دوران فراغت نوجوانی و جوانی، حداکثر بهره را ببرد و در گذر زمان، آموزش طراحی فرش، بافت فرش، دوخت سنتی، سفالگری، آینهکاری، کاشی هفترنگی و تذهیب را سپری کند. آموزشهایی که حالا به کار او میآید و علاوه بر اینکه در این حوزه فعالیت دارد، آنها را به دانشآموزانش میآموزد.
آقای معلم بیش از 21سال سابقه تدریس دارد، حالا هفت سالی میشود گذرش به خواجهربیع افتاده و وقت کلاس هنر را با بچههای این محدوده از شهر میگذراند. او علاوه بر سالهای تدریس، در حوزههای فرهنگی و هنری، امور مدیریتی و مربیگری را نیز عهدهدار بوده است اما اولویت برایش تدریس است، چرا که این فضا، روح هنری او را نوازش میکند.
مهارتآموزی در کنار تعلیم و تربیت
آقامعلم در نوع خودش، آموزگاری نمونه است که سعی کرده مهارتآموزی را در کنار تعلیم و تربیت در بچهها پرورش دهد. او خاطرهای از نختین روزهای تغییر فاز کلاسهای هنر در مدرسه امام رضا(ع) دارد. آقامحسن تعریف میکند: روز اولی که وارد کلاس هنر این مدرسه شدم، یک سفره یکبارمصرف کنار کلاس پهن و روی آن شروع کردیم به سفالگری. کلاس که تمام شد، دیدیم اصلاً وضع نظافت جالب نیست. این شرایط ادامهدار بود و به این نتیجه رسیدیم نمیتوان این گونه با دانشآموزان هنر کار کنیم. از مدیریت درخواست کردیم و به ما دو میز در کتابخانه دادند. دوباره پیگیری کردیم و حالا ما یک کارگاه در مدرسه داریم که محل هنرنمایی تکتک این دانشآموزان است.
«هنر، تجربه و مهارت» این عنوان تابلویی است که بر سردر کارگاه مدرسه امام رضا(ع) حک شده است. کارگاهی که دانشآموزان زنگ هنر خود را در آن سپری میکنند. آنها در دوره نونهالی هنر را در اینجا میآموزند، با خطا و آزمون آن را تجربه میکنند و در نهایت در حوزهای که به آن علاقه دارند مهارت کسب کرده و در ادامه اتفاقات بهتر را تجربه میکنند.
«پدر مرحومم پیگیر بودند چیزی را یاد بگیرم که دوست دارم، به همین خاطر در کانون فرهنگیتربیتی کودک و نوجوان شهرمان در قوچان از کلاس هنر میآمدم، میرفتم کلاس خط، از آن کلاس به کلاس دیگر و این موضوع برای من لذتبخش بود. من از این لذت میبردم که میآموزم و تجربه میکنم»؛ این جملاتی است که محسن پاکمنش در وصف دغدغههای امروزش بیان میکند و ادامه میدهد: چون آن زمان، مرور هنرها و تجربههای مختلف برایم شیرین بود و زمینهساز درآمد و موفقیت این روزهایم شد، این برایم یک اصل شد که دانشآموزان من هم این تجربه را کسب کنند.
کسب درآمد با هنرهایی که آقامعلم آموخت
کلاس «هنر، تجربه و مهارت» مدرسه امام رضا(ع) فقط خاص زنگ هنر نیست، درِ این کلاس دو روز در هفته به روی دانشآموزان باز است. فرقی نمیکند در ساعت کلاسی به اینجا سر بزنیم یا زنگ تفریح؛ بچهها در هر فرصتی که بدست میآورند، لباس کار میپوشند، خود را به کارگاه میرسانند و لابهلای میزهای کار وول میخورند و اثر تولید میکنند. از کیف دستی چرمی گرفته تا جاسوئیچی. از آینه رنگکاری شده گرفته تا مجسمه. ظرفهای سنگی و سفالی و نقاشی و خطاطی هم دیگر تولیدات آنهاست که در قفسه نمایشگاهی کارگاهشان میتوان دید.
دستها داخل مواد و رنگ، صورتهایی که حین کار با ابزار سیاه شده و لباسهای گلی؛ این تصویری است که در چهره دانشآموزان داخل کارگاه نمایان میشود. بچهها وقتی وارد این کلاس میشوند، میدانند شاید لباسهای مرتب و اتوکشیدهشان کثیف شود، با وجود این با ذوق بسیار میآیند و آخر هم باید به زور از کارگاه به سمت کلاس بعدی هدایتشان کرد. به قول آقای پاکمنش اینجا همه آزادند و کسی نباید نگران نمره باشد، آنها باید استعداد خود را بشناسند و آن را در این کارگاه پرورش دهند. همان اتفاقی که نفرات قبلی رقم زدهاند، دانشآموزان سالهای گذشته این مدرسه الان و در دوران دانشجویی روی هنرهایی که در متوسطه فراگرفتهاند، متمرکزند و از آن کسب درآمد میکنند.
سودهای 100 درصد از هنر دست دانشآموزی
محمد، ساعتی را ساخته که برایش 4هزار تومان تمام شده و الان تا یک میلیون تومان مشتری دارد. سعید هم سه ظرف رزین خود را با قیمت 100هزار تومان ساخته و به زودی به قیمت 300هزار تومان به دوستان و آشنایان خواهد فروخت. مجبتی هم کارهای چرمی دوخته که به گفته خودش سود 500هزارتومانی به او خواهد رساند. این وضعیت بسیاری از دانشآموزان این مدرسه است که به کمک محسن پاکمنش هنرهای سنتی آموختهاند و حالا از این طریق، بخشی از مخارج تحصیل خود را تأمین میکنند.
آنها گروهی در ایتا درست کردهاند، هرکس محصولات خود را در این فضا به اشتراک میگذارد و بعد هم میفروشد و درآمدش را در جیبش میگذارد و همگی در کنار هم از این اتفاقات خوب لذت میبرند. به گفته آقای پاکمنش، برخی از بچهها تجربه فروش تولیدات خود از طریق سایت دیوار را هم دارند که مایه امیدواری برای آینده آنهاست.
معلم هنرمند منطقه ما با تجربه کار این سالها، به این نتیجه رسیده که با تکیه بر توان دانشآموزی و قشر جوان میتوان در بسیاری از حوزهها به خودکفایی رسید. او میگوید: میخواهم به تأکید رهبر معظم انقلاب بر مهارتآموزی دانشآموزان اشاره کنم؛ ایشان در سخنانی تأکید داشتند دانشآموز در کنار درس یک مهارت را کسب کند، الان دانشآموزان مدرسه ما بیش از یک مهارت دارند که اگر این اتفاق در همه مدارس رقم بخورد، میتواند نتایج مثبتی برای شهر و کشورمان به همراه داشته باشد.
زهرا زنگنه